تو در معادله های چهار مجهولی
به ضرب و جمع عدد های فرد مشغولی
ببین دوباره مرا در خودت کم آوردی
که ضلع گمشده ام توی خواب هذلولی
من آن سه نقطه ی گیجم پس از مربّع ها
که می رسد به تو از این روابط طولی
دو تا پرنده که از پشت بام می افتند
دو تا پرنده در این اتفاق معمولی-
« شبیه بچگیای من و تو هی مردن »
« دو تا پلندمو کشتی؟ چلا؟ همین جولی؟ »
نگاه کن ! پس از این گریه چی بجا مانده؟
دو چشم قرمز خسته شبیه گلبولی-
که لیز می شود از بوسه های غمگینت
تو در تصّور من شکل فعل مجهولی
فاطمه اختصاری